Web Analytics Made Easy - Statcounter

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 17 دی به نام تختی است. بله؛ 56 سال از مرگ او گذشته منتها اگر هزار سال هم بگذرد تختی، تختی است و یاد او فروکاستنی نیست.

    نه به خاطر کشتی و قهرمانی و تبلیغات این سال‌ها پهلوانی که به سبب «نه» گفتن‌ها و تن‌ندادن‌ها و تن‌زدن‌هایش. اما چه بنویسم که سال‌های قبل دربارۀ تختی ننوشته‌ام؟

    یک باربخشی از فیلم‌نامۀ علی حاتمی را آوردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نوبت دیگر به بهانۀ سخنان جمشید مشایخی در تأیید فرضیۀ خودکشی نوشتم. بعد از مرگ میخاییل گورباچف آخرین رهبر اتحاد شوروی هم به مقایسۀ او با تختی پرداختم از این حیث که تختی زیر بار پیشنهاد تبلیغ تیغ ریش‌تراشی در ازای 100 هزار تومان در سال 1346 نرفت و گورباچف در سال 1998 میلادی به خاطر یک میلیون دلار به تبلیغ یک پیتزا بپردازد.

    به بهانۀ دیگری هم به این موضوع پرداخته بودم که چرا باید یادگار او بابک و فرزند او – غلامرضا تختی- در آمریکا به سر برند؟

   تا اینجا شد دست کم 4 نوبت از 4 منظر. پس باید دریچۀ تازه‌ای گشود و به یاد شعرهایی از احمد شاملو افتادم که برای تختی نسروده بود اما در ذهن من تختی را مجسم می‌کرد.

   یکی این شعر:

   پرِ پرواز ندارم/ اما/ دلی دارم و حسرت دُرناها/ و به هنگامی که مرغان مهاجر/ در دریاچۀ مهتاب/ پارو می‌کشند/ خوشا رها کردن و رفتن/ خوابی دیگر/ به مردابی دیگر/ خوشا ماندابی دیگر/ به ساحلی دیگر/ به دریایی دیگر/ خوشا پر کشیدن/ خوشا رهایی/ خوشا اگر نه رها زیستن/ مردن به رهایی/ آه، این پرنده/ در این قفس تنگ نمی‌خواند...

   دیگری این شعر که می دانم برای تختی نسروده ولی با او قابل انطباق است:

   در آوارِ خونینِ گرگ‌ومیش
   دیگرگونه مردی آنک،
   که خاک را سبز می‌خواست
   و عشق را شایسته‌ی زیباترینِ زنان
   که این‌اش
   به نظر
  هدیّتی نه چنان کم‌بها بود
  که خاک و سنگ را بشاید.

  چه مردی! چه مردی!
  که می‌گفت
  قلب را شایسته‌تر آن
  که به هفت شمشیرِ عشق
  در خون نشیند
  و گلو را بایسته‌تر آن
  که زیباترینِ نام‌ها را
  بگوید.
  و شیرآهن‌کوه مردی از اینگونه عاشق
  میدانِ خونینِ سرنوشت
  به پاشنه‌ی آشیل
  درنوشت.ــ
  رویینه‌تنی
  که رازِ مرگش
  اندوهِ عشق و
  غمِ تنهایی بود.


  اما هیچ یک از این دو شعر را شاعر به خاطر تختی نسروده ولو برای برخی همچون این نویسنده یادآور او باشد اگرچه دربارۀ دومی همه می‌دانند برای که بوده است.

    جدای اینها شاملو شعر مشهوری هم به نام «پریا» دارد و با این که این هم ربطی به تختی ندارد ولی نقل یک خاطره آنها را مرتبط می‌کند و با این سومی این بحث کامل و محکم می‌شود.

   داستان از این قرار است که در پی درگذشت ناباورانۀ تختی باقر عالیخانی خاطره‌ای در مجلۀ «فردوسی» نوشت دربارۀ حضور تختی در دفتر مهندس توفیق:

     «تختی وقتی داشت می‌رفت گوشۀ روزنامه بخشی از شعر پریای شاملو را نوشت: رستم از شاهنومه رفت/ برکت از کومه رفت. 

    تختي با ديدن این شعر کنجکاوانه می پرسد: - چی نوشتی؟ رستم چی؟ پاسخ می‌شنود اين نوشته بخشی از يکی از شعرهای شاملوست است و تختی با خنده می گويد: - مگه می شه رستم از شاهنامه بيرون برود؟ آن وقت چه می ماند؟

   و بعد خود اضافه می کند: - راستي آدمو به فکر می ‌اندازه‌ها، جدا اگر رستم تو شاهنامه نباشه برکت شاهنامه هم از بين می‌‌ره...

 تختی دوباره زيرچشمی نگاهی به نوشته می‌اندازد و آهسته شعر را می‌‌خواند، آن گاه سرش را بالامی‌آورد و تند و محکم می‌گويد: - نه، نمی‌‌شه!»


  تختی نبود تا ببیند می‌شود!

-----------------------------------------------

*    نمایه: عکس بازسازی شده انتقال پیکر تختی از هتل آتلانتیک تهران / آزاده اخلاقی

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: گورباچف تن داد، تختی نداد؛ خوشا که می‌نازیم به جهان پهلوان! چرا اسطورۀ تختی با «خودکشی نه قتل» نشکست؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: غلامرضا تختی احمد شاملو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۶۸۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازداشت مردی که با زنجیر به مسافران اتوبوس حمله کرد

ماموران پلیس پایتخت فردی را با زنجیر به مسافران یک اتوبوس در تهران حمله‌ کرده بود، بازداشت کردند.

به گزارش ایسنا، فروردین ماه امسال ویدیویی از کتک زدن مردم با زنجیر در اتوبوس در فضای مجازی منتشر شد و درپی آن نیز تیمی ویژه از ماموران پلیس رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار دادند و در جریان تحقیقات اولیه مشخص شد که متهم در یک دستگاه اتوبوس درون شهری در محدوده خیابان دماوند مرتکب این اقدام مجرمانه شده است.

در جریان تحقیقات ماموران عامل این اقدام مورد شناسایی قرار گرفت و پس از آن هماهنگی با مقام قضایی انجام و متهم مربوطه در عملیاتی پلیسی دستگیر و به مقر انتظامی منتقل شد.

برای این فرد پرونده‌ای تشکیل شده و تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.

پلیس تهران اعلام کرده که جزئیات بیشتر از این پرونده را به زودی اعلام خواهد کرد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس
  • بازداشت مردی که با زنجیر به مسافران اتوبوس حمله کرد
  • دستگیری قاتل مسلح در کمتر از ۲۴ ساعت در کاشمر
  • گفت‌و‌گو با مردی که برای نجات جان دختر بچه‌ای وارد رودخانه خروشان شد
  • عجایب جدید از ویروس کرونا؛ مردی پس از ۶۱۳ روز بیماری درگذشت!
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد
  • (ویدئو) زورخانه پهلوان رستم؛ بنایی کهن در تاریخ شهر مشهد
  • نفرت از زنان انگیزه مردی که به زنان جوان حمله می‌کرد
  • سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمین‌گیر شد؟
  • (تصاویر) زورخانه پهلوان رستم